الامامة و التبصرة من الحیرة (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نویسنده علی بن حسین بن بابویه قمی
موضوع احادیث امامت
زبان عربی
تعداد جلد 1

الإمامة و التبصرة من الحيرة


کتاب «الامامة و التبصرة من الحیرة» اثر علی بن حسین بابویه قمی (م، ۳۲۹ ق) پدر شیخ صدوق، در موضوع امامت و مسأله غیبت است. البته در صحت انتساب این کتاب به علی بن حسین بابویه اختلاف نظر است.

مؤلف کتاب

برخی علماء، همچون مرحوم بحرانی و محدث نوری استناد این کتاب به علی بن بابویه را نفی کرده اند و معتقدند این کتاب، از تألیفات او نیست. در مقابل، عده ای دیگر کتاب الامامة و التبصرة را از کتب صدوق پدر دانسته و آن را در کنار سایر کتب او ذکر کرده اند. اکنون به ذکر اقوال و بررسی دلایل دو طرف می پردازیم:

الف) اقوال مخالفین

میرزا عبدالله افندی: "در این‌ که کتاب الامامة و التبصرة از مؤلفات صدوق پدر باشد جای تأمل است - اگر چه ابن شهر آشوب در معالم العلماء به استناد این کتاب به صدوق پدر تصریح کرده است - زیرا بنابر آن چه که از کتاب ظاهر می شود، مؤلف این کتاب، از هارون بن موسی از محمد بن علی روایت می ‌کند، و ظاهراً هارون بن موسی، همان تلعکبری است. در این صورت، چگونه ممکن است صدوق پدر از او روایت نقل کند، حال آن که تلعکبری از کسانی است که شیخ مفید و امثال او از وی نقل روایت کرده اند (یعنی هم طبقه نیستند). همچنین مؤلف کتاب، از حسن بن حمزه علوی نقل روایت کرده است که طبقه ایشان متأخر از علی بن بابویه است و از مشایخ شیخ مفید می‌باشد (که صدوق پسر از او روایات زیادی نقل کرده)؛ پس چگونه ممکن است که پدر از پسرش روایت نقل کند؟".

محدث نوری: "بله علامه مجلسی در اول بحارالانوار از جمله کتبی که نزد وی موجود بوده است، کتاب الامامة والتبصرة از شیخ اجل أبی الحسن علی بن الحسین بن بابویه والد صدوق - طیب الله تربتهما - را می شمارد. ولی ما این کتاب را به دست نیاوردیم و اخباری را که از آن نقل کردیم، به واسطة بحار بوده است و آن را به ابوالحسن علی نسبت دادیم. این کار را به پیروی از علامه مجلسی انجام دادیم، اما در دل، به این مطلب اشکالی داریم".

مرحوم محدث نوری برخلاف این که نقل می کند نجاشی و طوسی و ابن شهر آشوب این کتاب را از مؤلفات ابن بابویه دانسته اند، ولی در این که کتابی که علامه مجلسی در اختیار داشته، همان کتابی باشد که نجاشی و دیگران گفته اند، تأمل دارد. دلیل او در این تأمل، همان دلیلی است که در ریاض آمده و در ادامه می گوید: "اگر چه ممکن است درباره برخی رواتی که گفتیم طبقه آنها با طبقة صدوق پدر منافات دارد، بتوان با تکلف توجیهاتی ذکر کرد؛ ولی از مطالعه مجموع آن ها، ظن قوی حاصل می شود که این کتاب، از صدوق پدر نباشد".

آقا بزرگ تهرانی در یک جا می فرماید: الامامة والتبصرة من الحیرة برای صدوق اول است... و اما کتاب الامامة را نیافتیم و این کتاب الامامة غیر از آن است که در بحار، از آن نقل می کند. و در جای دیگر چنین می گوید: کتاب الامامة والتبصرة برای برخی قدمای اصحاب است که معاصر شیخ صدوق بوده اند. نسخه ای از آن، نزد علامه مجلسی بوده و یکی از مصادر بحار می باشد که در بحار از آن نقل شده است؛ ولی این کتاب نزد شیخ ما محدث نوری نبوده است. و به این جهت، در ابتدای خاتمه مستدرک اشاره می کند به این که به واسطه بحار از کتاب الامامة نقل می کند؛ اما آن چه با رجوع به سند روایات این کتاب بدست می آید، یقین حاصل می شود که این کتاب، از پدر شیخ صدوق نیست؛ زیرا مؤلف آن، در این کتاب روایت می کند از أبی محمد هارون بن موسی التلعکبری متوفای ۳۸۵ ق، و أبی الفضل محمد بن عبدالله الشیبانی متوفای ۳۸۷ ق، و حسن بن حمزة علوی، و سهل بن احمد دیباجی متوفای ۳۷۰ ق و احمد بن علی و او همان است که از محمد بن حسن بن ولید متوفای ۲۴۳ ق روایت نقل کرده است. ممکن نیست کسی که از این مشایخ متأخر روایت می کند، همان صدوق پدر باشد که سال وفات او ۳۲۹ ق است. البته ناگفته نماند که روایت کردن کسی که از نظر زمانی متقدم باشد از کسی که متأخر از وی است، در سند احادیث وارد شده است؛ ولی این مورد نمی تواند از آن موارد باشد؛ زیرا، شیخ صدوق - با این که در همه تصانیفش از پدرش بسیار نقل روایت کرده و بلکه بیشتر روایاتش در تصانیف مربوط به او از پدرش می باشد - حتی یک روایت هم از این مشایخ که نامشان گذشت و مؤلف الامامة والتبصرة غالباً در این کتاب از آن ها نقل روایت کرده، ذکری به میان نیاورده است".

بلاغی نائینی: وی ضمن مقاله ای از فقیه محقق، آیت ‌الله کوه کمره ای، در جواب سؤالی از حیات مجلسیین و کتاب بحارالانوار گفته است: عجیبتر این که کتاب الامامة والتبصرة، در این کتاب (بحار) به والد صدوق نسبت داده شده است، با این که سند کتاب، این معنا را یاری نمی کند؛ بلکه این کتاب جامع الاحادیث از مؤلف کتاب العروس می‌باشد.

ب) اقوال موافقین

نجاشی: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، کتاب هایی دارد که از آن جمله، کتاب الامامة والتبصرة من الحیرة می باشد".

شیخ طوسی: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، کتاب های زیادی دارد که از جمله آنها، الامامة والتبصرة من الحیرة است".

ابن شهر آشوب: "علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، از جمله، کتاب هایش الامامة والتبصرة است".

علامه مجلسی: "الامامة والتبصرة من الحیرة، برای شیخ بزرگوار، أبی الحسن علی بن الحسین موسی بن بابویه، پدر صدوق طیب الله تربتهما می باشد".

تحقیق و بررسی:

چنان ‌که از نظر گذشت، بیشتر اشکالات مخالفان دو اشکال است؛ یکی این که برخی مشایخ این کتاب، از نظر طبقه، متأخر از صدوق پدر هستند و ممکن نیست متقدم از متأخر نقل روایت کند و دیگر این که در روایات صدوق پسر - که آنها را از پدرش نقل کرده - اصلاً اثری از مشایخ کتاب الامامة والتبصرة نیست.

اما می توان گفت ممکن است شاگرد پیش از استاد فوت کند و استاد، از معمرین باشد؛ چنان که مرحوم تهرانی بدان اشاره فرموده است. دیگر این که شاید چون صدوق پسر، معاصر و هم طبقه این مشایخ بوده و روایات را مستقیماً و بدون واسطه از آنان شنیده، دیگر نیازی نبوده که همین روایات را با واسطه پدر بزرگوارش از همین مشایخ - که فعلاً خودش معاصر آنان است - نقل کند.

حال اگر گفته شود که: اگر ما ابن بابویه را هنگام شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، حداقل سی ساله بدانیم، هنگام رحلت (۳۲۹ ق) صد ساله بوده و اگر اساتیدش را هم سن او هم بدانیم، هارون بن موسی، هنگام رحلت (۳۸۵ ق) ۱۵۵ ساله و محمد بن عبدالله الشیبانی هنگام رحلت (۳۸۷ ق)، ۱۵۷ ساله بوده است. که پذیرش این عمر طولانی برای شخصیت های یاد شده، بسیار مشکل است.

جواب: التزام به چنین سنی هیچ محذور عقلی و شرعی ندارد، اگر چه مثبت تاریخی هم ندارد؛ اما با توجه به داشتن نظائر آن (از عمرهای طولانی در محدثان و شیوخ اجازه) در اسناد شیعه و سنی - به ویژه ثلاثیات بخاری که مدعی است با سه واسطه از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، حدیث نقل می کند - و با توجه به این مطلب که در کتب ما به ویژه در کافی شریف نیز مواردی یافت می شود که شاگرد (راوی) سال ها پیش از استاد (شیخ الاجازه) رحلت کرده و شاید استاد ۴۰ سال یا بیشتر، پس از شاگرد وفات کرده، می‌توان ادعا کرد این مورد نیز از همین قبیل بوده است و به اصطلاح، "روایة المتقدم عن المتأخر" هیچ اشکالی ندارد.

به هرحال با مراجعه به کتاب الامامة والتبصرة هیچ یک از افراد نامبرده - که مورد اشکال بودند - در سند این کتاب وجود ندارد و فقط همان هشت نفری که پیش تر در محور دوم آن ها را ذکر کردیم، به عنوان مشایخ کتاب آمده است و کاری نداریم به این که کتابی که در اختیار مجلسی بوده چگونه بوده است؛ پس اشکال دوم، مورد تأمل است و شاید کتاب دیگری را مورد نظر و بحث قرار داده‌اند، نه این کتاب موجود را؛ زیرا کتاب الامامة والتبصرة دو نسخه دارد که یکی از این دو، مرکب از دو جزء است؛ جزء از اول کتاب الامامة والتبصرة و جزء دوم کتاب جامع الاحادیث. ظاهراً نسخه ای که در اختیار علامه مجلسی بوده، همین نسخه بوده و چون اول، کتاب جامع الاحادیث، مفقود شده، با کتاب الامامة والتبصرة مخلوط شده است. علامه مجلسی تمام احادیثی که از این کتاب (جامع الاحادیث) نقل کرده، به ابن بابویه نسبت داده است؛ اما با تأمل در مضمون روایات جامع الاحادیث، معلوم می شود که این کتاب، از الامامة والتبصرة نیست، زیرا دارای مضامین اخلاقی و فقهی است؛ ولی کتاب الامامة والتبصرة، به موضوع امامت اختصاص دارد.

محتوای کتاب

این کتاب ارزشمند، دارای یک مقدمه و بیست و سه باب می باشد. در آخر کتاب هم استدراکاتی وجود دارد که مربوط به این کتاب و مؤلف آن نیست، بلکه به محقق کتاب - که روایات صدوق از پدرش را در رابطه با امامت امام زمان علیه السلام، نقل کرده است - مربوط می شود.

مقدمه این کتاب، تقریباً مفصل بوده و بحثی دارد درباره این که امامت، از اصول و احکام از فروع است؛ و پس از آن نیز بحث هایی درباره غیبت، سرّ غیبت، بداء، نسخ و تفسیر دارد.

این کتاب شامل بیست و سه باب است که برخی ابواب آن درباره امام مهدی علیه السلام است. این جا به طور اجمال با برخی از این ابواب و محتویات آن آشنا می شویم:

باب ۱، جانشینی از جانب آدم علیه السلام:

در این باب یک روایت نسبتاً طولانی وجود دارد که امام صادق علیه السلام، می فرماید: "پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، نیز حضرت امام علی علیه السلام را جانشین خود قرار داده و بعد از حضرت علی علیه السلام، فرزندان او را جانشینان وی معین کرده است".

باب ۲، زمین از حجت خالی نمی ‌شود:

در این باب، روایاتی با این مضامین آمده است که انبیاء و اوصیاء، حجت های الهی هستند و آخرین کسی که می میرد، امام است. از زمان حضرت آدم علیه السلام تا برپائی قیامت، زمین خالی از حجت نیست، خواه ظاهر باشد یا غایب؛ چرا که اگر حجت الهی نباشد، حق و باطل شناخته نمی شود؛ خدا عبادت نمی ‌شود، مردم اصلاح نخواهند شد و زمین، اهلش را فرو خواهد برد. از امام أبو جعفر علیه السلام، نقل شده که فرمود: "زمین، بدون امام باقی نمی ماند، چه آن امام، ظاهر باشد یا غایب".

باب ۳، امامت، عهدی از جانب خداست:

در این باب، چهار روایت آمده که امامت را امانت الهی می داند که به امر الهی، به دیگری واگذار می شود. در روایتی، امام صادق علیه السلام می فرماید: "گویا شما فکر می کنید این امر (امامت) به دست ما است و هر جا بخواهیم، آن را قرار می دهیم. به خدا قسم! امامت، عهدی است از رسول خدا علیه السلام که یکی پس از دیگری را نام برده، تا این که امر منتهی می شود به صاحب الامر علیه السلام".

باب ۴، اختصاص امامت به آل محمد:

این باب، دارای هشت روایت است که در آن، به این نکات اشاره شده است: امامت در حضرت امام علی علیه السلام، و فرزندان او قرار دارد؛ سرشت آنان از سرشت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است، دوستی با آنان، سبب هدایت و خشنودی خدا و رسول، و دشمنی با آنان، سبب محروم شدن از شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله است.

باب ۵، امامت در فرزندان حسین علیه السلام است:

روایات این باب، بیانگر آن است که امامت، پس از امام حسین علیه السلام، در فرزندان او است و پس از او، امامت از برادر به برادر دیگر یا از برادرزاده به عمو نمی رسد. همچنین روایاتی در این باب ذکر شده است که امامت بعضی از کسانی که مردم معتقد به امامت ایشان بودند را رد می کند. در این باب، نُه روایت ذکر شده است.

پانویس

  1. ریاض العلماء، ج ۴، ص ۵، پاورقی.
  2. بحارالانوار، ج ۱، ص ۷، مقدمه.
  3. خاتمة مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۲۸۳، چ جدید.
  4. همان.
  5. آقا بزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، سوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۳۴۱.
  6. مقدمه الامامة والتبصرة، ص ۱۵، به نقل از مقالات الحنفاء، ص ۴۰۵.
  7. رجال نجاشی، ص ۲۶۱.
  8. فهرست طوسی، ص ۱۵۷، ش (۳۹۲) ۱۹.
  9. ابن شهر آشوب، معالم العلماء، قم، بی نا، بی تا، ص ۱۰۰.
  10. این مقاله از سلسله بحث های منبع شناسی مهدویت است که در مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم توسط استاد نجم‌الدین طبسی تدریس شده است و توسط یکی از دانش پژوهان این مرکز حجت‌الاسلام لطفی تقریر و تنظیم و در سال ۱۳۸۵ در مجله انتظار ارائه شده است.

منابع

  • نجم الدین طبسی/ تدوین: محمدمهدی لطفی، الامامة والتبصرة من الحیرة، انتظار، بهار و تابستان ۱۳۸۵، شماره ۱۸.

متن کتاب

الإمامة و التبصرة من الحيرة